در میان این گروه نامهایی چون دکتر یدالله ثمره، دکتر هرمز میلانیان، دکتر علی اشرف صادقی، دکتر علی محمد حقشناس، دکتر محمدرضا باطنی، دکتر محمد دبیر مقدم و... به چشم میخورد. از قبل این نو آموختگان بود که کتابها و متون زبانشناسی به تدریج راه خود را در بازار فرهنگ ایران گشودند و بر تحلیلهای هنری، ادبی و اجتماعی تاثیر نهادند؛ از این رو شاید بتوان تا حدی ادعا کرد که اندوخته زبانشناسی در ایران به ویژه در یکی دو دهه اخیر غنایی نسبی یافته و گرچه هنوز جای ترجمه و نگارش آثاری مشابه به ویژه در حوزه مطالعات زبانشناختی ایرانی خالی است اما هم اکنون چهرههایی چون سوسور، چامسکی، بلومفیلد، ساپیر، پوپ، هومبولت، هریس، تروبتسکوی، باختین و... در ایران شناخته شده هستند.
براین اساس بود که هفته گذشته در شهر کتاب مرکزی سه تن از زبانشناسان ایرانی، دکتر علیمحمد حقشناس، دکتر محمددبیر مقدم و دکتر علی اشرف صادقی گردآمدند و درباره کتاب تازه ترجمه شده «تاریخ زبانشناسی» سورن- یکی از زبانشناسان و فیلسوفان معاصر - که اخیرا توسط نشر سمت به چاپ رسیده به بحث و گفتوگو پرداختند. مطلب حاضر، گزارشی است از برخی سخنان این نشست.
در آغاز نشست مترجم کتاب- دکتر علی محمد حق شناس- در شناسایی کتاب و نویسنده آن گفت: «این کتاب بخش کوچک – به نظر من- بسیار بسیار ارزشمندی از یک کتاب حجیم درباره تاریخ زبانشناسی است که یک فیلسوف، زبان شناس و منطقی آن را برای همه علاقهمندان به مسائل زبانشناسی و فلسفی نوشته است. من کتاب را به چهار قسمت بخش بندی کردم و در مجموع کتاب 7فصل دارد. کتاب از جنبههای گوناگون قابل تامل است؛ از این حیث که نویسنده در طول کتاب به عنوان مورخ ظاهر نمیشود بلکه همواره به عنوان یک زبانشناس حضور دارد. خود وی در مقدمه کتاب میگوید که کتابهای زیادی در حوزه تاریخ زبانشناسی هست اما نویسندگان آنها بیشتر به پیشینه تاریخی زبانشناسی علاقهمند بودهاند؛ حال آنکه من این کتاب را در مقام یک زبانشناس- که هستم- نوشتهام نه در مقام یک تاریخ نویس که نیستم.»
مترجم کتاب «زبان» ساپیر با اشاره به اینکه کتاب برای خود من آموزنده بود گفت: «تمام ارجاعات کتاب به منابع دست اول است. این جالب است که کسی مستقیما سراغ کتابهای مرجع و دست اول برود و کتابی را براساس آنها بنویسد که با اصل مطالب در آن رشته ارتباطی داشته باشد. از اینرو، تکیه او بر منابع اصلی، حیرتآور و دقت او اعجابآور است. او با قاطعیت ولی محترمانه نظرات گذشتگان را نقد میکند.» مترجم کتاب « تاریخ مختصر زبانشناسی» حق شناس در پایان با تصریح این نکته که کتاب سورن، مکمل کار روبینز است، گفت: «با این حال، نویسنده میکوشد تا رخدادهای هر دوره تاریخی را در چارچوب واقعیتها و رویدادهای اجتماعی و سیاسی هر دوره پی گیرد.»
بیتوجهی به سنت زبانشناسی شرقی
«اینکه یک زبانشناس بگوید که سنت زبانشناسی غربی مبتنی بر مسائل دینی نیست و لذا سنتهای زبانشناسی شرقی که بر پایه دین شکل گرفتهاند، مورد توجه من نبودهاند، دلیل مناسبی به شمار نمیآید»؛ این نکات را دکتر علی اشرف صادقی در آغاز سخنان خود گفت و در توضیح بیشتر آن افزود:«زبان شناسی غربی، وقتی با سنت زبان شناختی هند آشنا شد دگرگون شد. نوشتههای هندیها به ویژه دستور «پانینی» اثر بسیار بزرگی بر مطالعات زبان غرب نهادند؛ طوری که عدهای ادعا کردهاند که اصطلاحات زبانشناسی امروز غرب یا همان اصطلاحات سانسکریت هستند و یا برگردانی از آنها. به گفته یکی از صاحب نظران، آنچه در غرب تا پیش از پیدایی زبانشناسی نوین گفته شده، در مقایسه با آنچه در هند گفته شده بسیار ناچیز است. این حرف یک تاریخ نویس غربی است، بنابراین چرا باید در این کتاب به سنت زبانشناسی در شرق بیتوجهی شود؟»
نویسنده کتاب «تکوین زبان فارسی» با نقل این بیان نویسنده کتاب که من به عنوان زبانشناس سعی دارم تا به گذشته برگردم و ریشه مفاهیم امروز زبانشناسی را در آن بجویم، گفت:«دقیقا معلوم نیست که چگونه میتوان گفتههای چامسکی درباره گشتار را به «ارسطو» نسبت داد؛ حال آنکه مولف این کار را کرده است. البته گشتار به صورت «تأویل» از قرن دوم به بعد در نحو عربی مطرح بوده است. اگر قرار باشد ریشه گشتار را به ارسطو برگردانیم، باید اشارهای هم به سنت شرقی و اسلامی بشود.»
مترجم کتاب «زبانهای ایرانی» او رانسکی در پایان به نقد زبان ترجمه کتاب روی آورد و بر این نظر بود که «گرچه خواندن نوشتههای دکتر حقشناس- بهویژه آنهایی که درباره ادبیات است- لذت بخش است اما به کارگیری این شیوه نثر در کارهایی از این دست، کمی مشکلزاست. این به دیدگاه خود دکتر حقشناس برمیگردد که همواره در پی ایجاد نوعی سبک در زبان است؛ به همین دلیل گاه در نثر وی از واژههای کهنه یا تعبیری گفتاری - البته با بارمعنایی متفاوتی- استفاده میشود؛ حال آنکه خود من میکوشم تا زبانم بدون سبک باشد. در واقع، به گونهای مینویسم که برای دانشجو قابل فهم باشد.»
داوریهای شتابزده
آخرین سخنران نشست دکتر محمد دبیر مقدم بود که با اشراف به موضوع بحث و با آگاهی خوب از محتوای کتاب که نشان دهنده مطالعه کتاب توسط وی بود، گفت:«سورن کتاب را در مقام یک زبانشناس و نه در مقام یک تاریخ نگار نوشته است. او میخواهد بگوید که چه شد که زبانشناسی مسیری را در تحول خود پیمود که اکنون میبینیم. بنابراین تفاوت وی با فردی مثل روبینز این است که «سورن» مفاهیم زبانشناسی را گرفته و در گذشته آنها را پی میگیرد تا خاستگاهشان را در تاریخ زبانشناسی جستوجو کند.»
نویسنده کتاب «زبانشناسی نظری: پیدایش و تکوین دستور زایشی» در ادامه به نقد برخی از دیدگاههای زبان شناختی نویسنده پرداخت؛ «سورن پیشینه گشتار را تا زمان افلاطون و ارسطو پی میگیرد و نشان میدهد که این مبحث به تدریج از حوزه کلمه به جمله راه برده است.
با این حال، به نظرم درست است که چامسکی- به قول سورن- در کتاب «زبانشناسی دکارتی» در یک مرحله بازمیماند و در واقع سورن به نوعی، با عمق بیشتری این سابقه را دنبال میکند؛ اما امیدوارم این تصور برای سورن پیش نیامده باشد که گشتار امروزه در واژه دخیل نیست. در صورتی که میدانیم، در «برنامه کمینهگرای» چامسکی در سال2009 هنوز گشتار واژهسازی میکند.»
استاد زبانشناسی دانشگاه تهران در نقد دیدگاه سورن درباره تفکیک زبان و معنا و یا به بیانی دیگر جدایی زبانشناسی و معناشناسی از یکدیگر در تحولات جدید گفت: «من با سورن در این باره موافق نیستم. اصلا وجود نحله «نقشگرایی» در زبانشناسی نقض این دیدگاه است. زبانشناسی نقشگرا با معنا شروع میکند.
حتی اگر او بگوید که من از موضع یک زبانشناس گشتاری این را میگویم، باز هم با وی موافق نیستم. در آغاز دستور زبانشناسی گشتاری، معنابنیاد بود. علاوه بر آن، دال و مدلول سوسور را چه بگوییم؟ سورن درباره زبانشناسی ساختاری آمریکا هم دچار خطا میشود. او در جایی از این کتاب، بر این نظر است که زبانشناسی ساختاری آمریکا رابطه خود را با معنا قطع کرده است. حال آنکه زبانشناسی ساختاری آمریکا در دو شاخه ساپیری و بلومفیلدی آن، هیچکدام بیتوجه به بحثهای معناشناختی نیستند. حتی بلومفیلد هم که بهظاهر معنا را کنار گذاشته، نظریه معنایی دارد منتها او معتقد است که با ابزارهای رفتارگرایی نمیتوان معنا را اندازه گرفت. در واقع نظریه معنایی وی کاربرد شناختی است؛ بنابراین کل ساختگرایی آمریکایی را نمیتوان در یک ظرف واحد قرار داد.»
نمک ادبیات
در پایان جلسه دکتر حقشناس، با رویی گشاده از نظریات و انتقادهایی که دکتر صادقی و دکتر دبیرمقدم بیان کردند، سپاسگزاری کرد و با طنز گفت: «کاش این نقدها پیش از ترجمه اثر صورت میپذیرفت تا اینقدر من شرمنده نشوم!» او همچنین نقددکتر صادقی بر شیوه فارسینویسی خود را پذیرفت ولی در ضمن گفت که گرچه زبان من هنوز- به تعبیر دکتر صادقی- سبکزده است اما اگر دقت کنید از کتاب «تاریخ مختصر زبانشناسی» تا حال خیلی سادهتر شده و کوشیدهام در آنها از ادبیات دوری گزینم؛ اما به نظرم اگر کمی از نمک ادبیات بر هر متنی ریخته شود، خواندن آن شیرینتر و دلچسبتر میشود. انشاءالله به جایی برسم که دکتر صادقی از من راضی شود!
دکتر حقشناس در پایان درباره بیتوجهی سورن به سنت زبانشناسی شرقی گفت: «من هم به این کار سورن انتقاد دارم، گرچه در چند جا به اهمیت مطالعات زبانی شرقی و به ویژه هندی اشاره دارد. یادم است که زمانی که در انگلیس درس میخواندم، روزی در یکی از کلاسهای پروفسور روبینز، درباره تاریخ زبانشناسی صحبت شد. پس از کلاس به استاد گفتم که چرا شما حق زبانشناسی شرقی و اسلامی را ادا نکردید؟ او در پاسخ گفت: من منکر نقش و اهمیت زبانشناسی شرقی نیستم؛ اما خود شما (شرقیها) چه اندازه منابع در این حوزه در اختیار ما غربیها قرار دادهاید؟!»